مشکل زرافهای
معرفی کتاب مشکل زرافهای
نفیسه میرائی:
یکی از بهترین کتابهایی که درباره «پذیرش خود» خواندم و خانوادههایی که میآیند کتابفروشی هم خیلی ازش تعریف میکنند.
زرافهای (ادوارد) که از گردن بلندش راضی نیست و با خودش میگوید: «من از گردنم راضی نیستم. جدی میگویم. دست خودم نیست. خب زیادی دراز است و زیادی کج و کوله. زیادی باریک. زیادی لقلقو. زیادی گلمنگلی. زیادی شل و ول. زیادی بلند...» زرافهی بانمک داستان خیلی سعی میکند گردنش را مخفی کند؛ مثلاً پشت درختها قایم میشود، مدتی توی گودال زندگی میکند، به گردنش کلی پاپیون آویزان میکند و .... . هیچ کدام فایدهای ندارد و زرافه اصلاً از گردنش خوشش نمیآید. یک روز لاکپشتی پیدایش میشود به اسم سایروس که از گردن کوتاهش و مشکلات آن ناراضی است و آرزو دارد گردنش بلند باشد. دوستی با سایروس «مشکل زرافهای» ادوارد را حل میکند (چطوری؟). بعد از خواندن کتاب میشود درباره اینکه چه اتفاقی افتاد که ادوارد با گردنش دوست شد حرف زد.
یک جا در فُرم کتاب هم خلاقیتی به کار رفته که اگر تعریفش را بکنم لو میرود، همینقدر بگویم که خیلی بامزه و بهجاست.
کتاب را با خیال راحت برای همه بچههای این گروه سنی میشود خواند، چون رویکردش به موضوع انسانی و بیقضاوت است.